--> <$BlogRSDURL$>

Thursday, December 08, 2005


*
تازه داريم مي رسيم به جاي قشنگش . تازه دارم تصميم مي گيرم دوسِت
داشته باشم . خرابکاري نکن پس . اخمهاتم وا کن ! تا همه بگن عسلي يا که
شيريني که به دل اينجور مي شيني ! باز داري به دل بقيه اهميت ميدي ها !
جهنم ! بده ، ولي اول خودت ؛ گفتم ها ! خدا رو شکر تو اين مملکت همه چي
متولي داره مخصوصا امور خيريه ! متولي هاش هم .... بگذريم ، دوسِت دارم
چون تازگي ها گير هم نميدي دست به بيخياليت هم اي ... بد نيست . اگه اون
چند تا اخلاق گندت هم بذاري کنار ، منم قول ميدم بهت گير ندم تا يه نفسي
بکشي .. آها راستي جمع کن بساط بره بازي رو ، گرگ بودن احتمالا خيلي
با حالتره !

*
چاکر هر چي آدم با مرام و ساز رام و موسيقي خوب و شکلات مرغوب و تنگ
غروب و چاي داغ و نفس چاق و لاک براق و شعر حافظ و عطر نافذ و صداي
گرفته و حديث نگفته هم هستيم .

پ.ن : اوضاع بيداري ها خوبه ، اگه خوابها هم دست بردارن ، فبها المراد !‌‌
9:21 AM @ عاطفه

|

Comments: Post a Comment