--> <$BlogRSDURL$>

Wednesday, August 03, 2005


* خیلی وقت بود فال حافظ نگرفته بودم ، بد جوری زد تو خال :
به جد و جهد چو کاری نمی رود از پیش ...

* زیر این همه آرایش ، چقدر دلزدگی رو پنهان می کنی ؟

* احساس م ميگه الآن مثل دَر مسجد هستي !! نه کندنیه ، نه سوزوندنی !

* چقدر داستان اون آقاهه برای من جالبه . می تونم بفهمم چقدر داغون شده و کاری ازش بر نمی آد .

پ . ن : " داستان هایی از بارش مهر و مرگ .. "

ببين چقدر عناوين ش قشنگ انتخاب شدن :
- سياه مي بارد ، موت ..
- شب مي بارد ، سرد ..
- شراب مي بارد ، سپيد ..
- خاک مي بارد ، عشق ..
- ستاره مي بارد ، سياه ..
8:30 PM @ عاطفه

|

Comments: Post a Comment