--> <$BlogRSDURL$>

Wednesday, July 20, 2005


خراب شده. کاری ش نمیشه کرد . با 10 تا fluxetine هم درست نمیشه . با هیچی درست نمیشه .

انگار صد ساله که لال شدم ، حرفهام توی مغزم میمونن و می گندن و بوی تعفن شون داره خفه م می کنه .

انگار صد ساله که جایی نرفتم ، نه فیلم هایی که می بینم یادم می مونه ، نه کتاب هایی که می خونم ، نه حرف هایی که می شنوم .

انگار صد ساله که چیزی نخوردم ، حالم از شنیدن " چرا اینقدر لاغر شدی " به هم میخوره .

انگار صد ساله که تنها آهنگی که گوش می کنم The old ways are lost ِ و بس .

انگار صد ساله که زنده نیستم ، شبحم موظفه هر روز سر ساعت مقرر، بیدار بشه ؛ خودش رو برسونه بیمارستان ، سایه وار این ور و اون ور بره ، شب کشیک وایسه ، مریض هاش دونه دونه بمیرن ، نگاه فضول ِ آدم هایی که هیچ وقت براش اهمیتی نداشتن و اصرار دارن بهش ثابت کنن که اهمیتی نداره رو، تحمل کنه و هیچی نگه .

انگار صد ساله که دختری که فکر می کرد از جنس سنگه .....
7:56 AM @ عاطفه

|

Comments: Post a Comment