--> <$BlogRSDURL$>

Sunday, October 03, 2004


دو تا گربه ی مرده توی خیابان . حرف نمی زنم . گیس بلند فرفری کثیف . بغض می آد . حرف نمی زنم . خدا نکنه تو چیزی بفهمی . یادم رفته بود ،یادم می آد . حرف نمی زنم . همدلی الکی ، میهمانی بیخودی ، لبخند باسمه ای ( که عصبانیت می کنه ) . راه رفتن بی هدف . ویران می آیی . حرف نمی زنم . دیدن آقای نیچه ، هفته ای یک بار . دلم یک جای پرت و دور می خواد . حرف نمی زنم . پشت سر گذاشتن تجربه ی توهم ...
تحمل ، تحمل ، تحمل می کنم تا این نیز بگذرد ...
10:47 AM @ عاطفه

|

Comments: Post a Comment