--> <$BlogRSDURL$>

Monday, June 07, 2004


* ” به ماه مي ماني ، نه گرم مي كني ، نه خنك ! “

* شب ها با ترس مي خوابم . كم خوابي و بد خوابي اثرش
رو گذاشته.

* يك روز كامل رو ، به درد دل كردن ، اختصاص دادم و دوست ،
مثل هميشه، گوش كرد و گوش كرد. چيزي كه واقعا بهش
نياز داشتم . حق رو به من داد . همون روز حالم خوب بود فقط.

* بايد پياده روي هام رو شروع كنم تا استرس ام كم بشه؛ اونم
كه تو اين آفتاب داغ خيلي سخته!

* حالا صاف امشب كه حال ندارم ، بايد درباره ي ” بكت “
(Samuel Beckett ) ، مطلب حاضر كنم. اين ديگه كشنده ست!

* ” برانژه “ يادته ؟ الآن دقيقا دركش مي كنم !
پ.ن : مراد از ” برانژه “ ، شخصيت نمايش نامه ي ” كرگدن “
اوژن يونسكو است !

* غلط نكنم : ”دگر آن شب است امشب، كه ز پي سحر ندارد ! “


11:59 PM @ عاطفه

|

Comments: Post a Comment