Saturday, May 29, 2004
زلزله آمد ولي ما جان سالم به در برديم!
از اونجايي كه مي ترسم زلزله ي بعدي در راه باشه و
اينجا بي صاحب بشه ، يك post مي فرستم كه حاوي
يك وصيت ارزنده ست:
هرگز تئاتري را بدون تحقيق قبلي نبينيد ! و گر نه ، علاوه بر
زيان مالي ، به شكل غير قابل وصفي ، عصبي مي شين.
اونقدر كه بعد از تحمل يك ساعت نشستن و گوش كردن به
يك مشت مكالمه ي تلفني مزخرف و بي محتوا ، كه به زعم
كارگردان، تئاتر ناميده ميشه ، ميخواين بازيگر رو كه از قضا
كارگردان هم هست، به پرتاب يك گوجه فرنگي لهيده ميهمان
كنين ؛ ولي از اونجايي كه شهروند بسيار محترمي هستين ،
اصلا به روي مبارك نمي آرين كه چقدر به شعورتون توهين شده
و احمق فرض شدين و تنها اعتراضتون ،كه نشانگر سطح بالاي
مدنيت شماست ، در تشويق نكردن ايشان و نگاهي از سر غيظ
انداختن ، خلاصه ميشه. البته اين تجربه ي تلخ ، باز هم براي
نگارنده ي خوش شانس اين سطور ، تكرار شده كه سوزاننده ترين
مورد آن ، كنسرت دو سال پيش خانم ” پري زنگنه “ بود كه ايشان
پس از نيم ساعت اجراي برنامه ، براي آنتراكت سالن را ترك كردند
و بعد اعلام شد كه به دليل خستگي !!!! برنامه را ادامه نمي دهند
و ما ملت هاج و واج ، سالن را در كمال ادب و بدون در خواست
توضيح ترك كرديم ! ظاهرا خانم زنگنه در جشنواره ي امسال هم ،
دوباره همين بلا را سر ملت با نزاكت ، آورده اند. حالا چون من در
وضعيت خوشي و طرب هستم ، بيش از اين حرص نمي خورم و
بي خيال موضوع مي شم. اما چون نفرينم ، گيرا !! است ، اميدوارم
تمام آنهايي كه ديگران را به هر نحوي از انحاء ، تحميق مي كنند ، به
زمين گرم بخورند تا دل ما ، مردم نجيب اين آب و خاك خنك شود .
زياده عرضي نيست !
از اونجايي كه مي ترسم زلزله ي بعدي در راه باشه و
اينجا بي صاحب بشه ، يك post مي فرستم كه حاوي
يك وصيت ارزنده ست:
هرگز تئاتري را بدون تحقيق قبلي نبينيد ! و گر نه ، علاوه بر
زيان مالي ، به شكل غير قابل وصفي ، عصبي مي شين.
اونقدر كه بعد از تحمل يك ساعت نشستن و گوش كردن به
يك مشت مكالمه ي تلفني مزخرف و بي محتوا ، كه به زعم
كارگردان، تئاتر ناميده ميشه ، ميخواين بازيگر رو كه از قضا
كارگردان هم هست، به پرتاب يك گوجه فرنگي لهيده ميهمان
كنين ؛ ولي از اونجايي كه شهروند بسيار محترمي هستين ،
اصلا به روي مبارك نمي آرين كه چقدر به شعورتون توهين شده
و احمق فرض شدين و تنها اعتراضتون ،كه نشانگر سطح بالاي
مدنيت شماست ، در تشويق نكردن ايشان و نگاهي از سر غيظ
انداختن ، خلاصه ميشه. البته اين تجربه ي تلخ ، باز هم براي
نگارنده ي خوش شانس اين سطور ، تكرار شده كه سوزاننده ترين
مورد آن ، كنسرت دو سال پيش خانم ” پري زنگنه “ بود كه ايشان
پس از نيم ساعت اجراي برنامه ، براي آنتراكت سالن را ترك كردند
و بعد اعلام شد كه به دليل خستگي !!!! برنامه را ادامه نمي دهند
و ما ملت هاج و واج ، سالن را در كمال ادب و بدون در خواست
توضيح ترك كرديم ! ظاهرا خانم زنگنه در جشنواره ي امسال هم ،
دوباره همين بلا را سر ملت با نزاكت ، آورده اند. حالا چون من در
وضعيت خوشي و طرب هستم ، بيش از اين حرص نمي خورم و
بي خيال موضوع مي شم. اما چون نفرينم ، گيرا !! است ، اميدوارم
تمام آنهايي كه ديگران را به هر نحوي از انحاء ، تحميق مي كنند ، به
زمين گرم بخورند تا دل ما ، مردم نجيب اين آب و خاك خنك شود .
زياده عرضي نيست !
Comments:
Post a Comment