--> <$BlogRSDURL$>

Tuesday, May 04, 2004


*يك عادت بدي دارم من ؛كه هميشه ازش به فغانم!
هيچ وقت حرف هاي خودم رو edit نمي كنم(از معادل
فارسي ش كه ويرايش باشه،رساتره!بنابراين از همين
استفاده مي كنم) هر چي هست،هر فكري،حسي،
حبي،بغضي،...باشه به زبونم مي آد و مي ريزه بيرون.
دريغ از يه جو سياست،يه جو اداي خررنگ كني،يه جو
زرنگي! گاهي اوقات شاهد بودم كه دوستان(مخصوصا
جماعت نسوان كه هر چه در اين زمينه متخصص تر باشن
،خرشون بيشتر مي ره!)،مسايل پيچيده رو ،چنان با
ظرافت و زبان بازي حل مي كنن و گنجشك را رنگ كرده،
جاي اتوبوس دو طبقه قالب(يا غالب؟؟!) مي كنن،كه نگو
و نپرس.بالعكس،اين بنده از روش ”شست و شو “استفاده،
و همه ي رشته ها را پنبه مي كنم! البته به نظر خودم،
صداقت مي آد و خيلي هم خوبه؛ولي مثل اينكه ديگران رو
ناراحت مي كنه! پس من در اين مكان مقدس! به خودم قول
مي دهم كه از اين به بعد، هر حرفي را سه بار در ذهن
مرور كرده،سپس به زبان آورم.باشد كه رستگار شوم!

*وقتي يه صبح زود،كه هوا تاريك روشنه،با صداي بارون
بيدار بشي و پنجره ي رو به باغ رو باز كني و تا جايي كه
ريه ت ظرفيت داره،هوا واردش كني،اون روز،احتمالا خوب
خواهد بود و تو،الكي الكي مهربون تر مي شي و مزخرف
-ترين چيزها و چرت ترين حرف ها،خنده ت ميندازن!
12:12 PM @ عاطفه

|

Comments: Post a Comment