Tuesday, April 17, 2007
چقدر غريبه اينجا ! صاحبش گم شده يك جايي رو دامنه ي يك
كوه بزرگ . جايي كه انگار مردمي بهش نياز دارند ؛ دارند ؟؟
صاحبش در عرض 4 – 5 ماه از يك آتشپاره يِ ورپريده
كه از هرگونه مقتدا بودن و خط دادن و توصيه كردن بدش مي اومد
تبديل شده به يك خانم جدي و عبوس كه مجبوره مزخرف نگه و
" كم و گزيده چون دُر " حرف بزنه چون جماعتي چشم به دست
و دهانش دارند و قراره حرفش حجت باشه …
صاحبش خسته و تنهاست و داره حرف زدن و بودن رو فراموش مي كنه !
كوه بزرگ . جايي كه انگار مردمي بهش نياز دارند ؛ دارند ؟؟
صاحبش در عرض 4 – 5 ماه از يك آتشپاره يِ ورپريده
كه از هرگونه مقتدا بودن و خط دادن و توصيه كردن بدش مي اومد
تبديل شده به يك خانم جدي و عبوس كه مجبوره مزخرف نگه و
" كم و گزيده چون دُر " حرف بزنه چون جماعتي چشم به دست
و دهانش دارند و قراره حرفش حجت باشه …
صاحبش خسته و تنهاست و داره حرف زدن و بودن رو فراموش مي كنه !